Tuesday, November 13, 2007

در مسیر خیابان کالج به سمت غرب باید سوار اتوبوس های برقی که روی ریل حرکت میکنند بشوم به نطر من یکی از کند ترین و پرماجرا ترین وسیله ی نقلیه ی عمومی اینجاست..بر خلاف اتوبوس ها که تقریبا همیشه سر وقت و منظم میایند و میروند.. این "استریت کار" ها همیشه دیر و زود دارند... گاهی دو سه تاشان پشت هم روی ریل ردیف می شوند.. گاهی هم صد ساعت باید بایستی تا سر و کله ی یکی شان پیدا شود ...یکی از نکته های با مزه و جالبش این است که برای عوض کردن مسیر.. راننده وسط خیابان! (ریل ها از وسط خیابان کشیده شده اند) با یک میله ی فلزی از اتوبوس پیاده می شود و میرود جلوی اتوبوس و میله را روی ریل میاندازد و خط را عوض میکند..در قرن بیست و یک دیدن یک چنین صحنه ای یک اتفاق تاریخی است! گاهی وقتها هم می شود وسط مسیر یکهو راننده اعلام میکند از ایستگاه بعدی مسیرش عوض میشود!! و همه باید پیاده شوند و با ماشین بعدی بروند..
اگر در این مواقع آدم عصبانی ای که زیر لب غر میزند و بد و بیراه میگوید ببینید شک نکنید که یکی از هموطنان خودمان است!! بقیه این اتفاق را یک مطلب معمولی می بینند انگار.. فقط گوشی های موبایلشان را بر میدارند و با حالتی بسیار مثبت ! تاخیر شان را به مقصد اعلام میکنند.. و ما همچنان تا آمدن اتوبوس بعدی زیر لب غر میزنیم!!
در این مسیر راننده ای هست که عادت جالبی دارد.. غلط نکنم قبلا خلبان هواپیما بوده.. مدام در میکروفونش برای مسافرین حرف میزند.. از جاذبه های توریستی و کوچه هایی که در مسیر است تعریف میکند.. درجه ی هوا را میگوید.. ساعت را اعلام میکند..از مد لباس مردم توی خیابان میگوید! جک تعریف میکند..
حالا اگر به مسافرین نگاه کنید فقط ایرانی ها هستند که لبخند میزنند! بقیه مثل چوب خشک نشسته اند و بیرون را نگاه میکنند یا مجله میخوانند..

دنیای غریبی ست ..نه؟


.............................